۰
plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸ - ۱۱:۲۸
کد مطلب : ۴۳۷۱۸
روزشمار انقلاب

مجسمه شاه در بروجن سرنگون شد/ پیچیدن عطر بهار پیروزی در بام ایران

26 دی ماه 57 یادآور روزهای پرشوری است که مردم شهرستان بروجن هم پای دیگر مردم کشورمان لحظه به لحظه در شور و هوای غیرت انقلابی نفس کشیدند و روزهای برفی و سرد سال ۵۷ را به روزهای "استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی" گره زدند.
مجسمه شاه در بروجن سرنگون شد/  پیچیدن عطر بهار پیروزی در بام ایران
به گزارش جهانبین نیوز، ۲۶ دی ماه ۱۳۵۷ و در اوج خفقان رژیم ستمشاهی، هزاران نفر از مردم شهرستان بروجن تندیس‌ شاه فراری ایران را از میدان مجسمه به پایین کشیده و بیعت و همراهی خود را با انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) اعلام کردند.
 
با پایین کشیده شدن مجسمه، میدان مجسمه (شاه) به میدان امام خمینی (ره) تغییر نام پیدا کرده و این روز به پاس این اقدام انقلابی، به عنوان "روز شهرستان بروجن" نامگذاری شد.
 
مرحوم آیت الله سید محمدنقی شاهرخی (متولد سال ۱۳۱۳ در خرم‌آباد و متوفی ۷ آذر ۱۳۹۵ در قم) که نقش بی بدیلی در ایجاد این حماسه داشت، این روز در جمع مردم بروجن به سخنرانی پرداخت.

روایت آن مرحوم از واقعه پایین کشیدن مجسمه شاه در بروجن به شرح زیر است:

"جمعیت به طرف مجسمه شاه حرکت کردند و من هم آماده حرکت شدم. در این حال، رئیس شهربانی، افسر‌ها و مأموران پیش من آمدند و گفتند: مردم به طرف مجسمه اعلی ‌حضرت حرکت کرده‌اند و می‌خواهند آن را به پایین بیاورند، اگر این کار را بکنند دستور داریم که مردم را به رگبار ببندیم و شما مسئول عواقب آن هستید.
گفتم: حالا می‌گویید که من چه کنم؟ گفتند: به مردم بگویید این کار را نکنند. قبول کردم و به میان جمعیت رفتم. در این حال به مأموران گفتم: صدای من به مردم نمی‌رسد. باید بلندگو بیاورید تا من اعلام کنم. مأموران رفتند و قدری بعد، ماشین مجهز به بلندگوی پلیس را آوردند و در اختیار ما گذاشتند. من قدری این پا و آن پا کردم و آهسته به دوستان گفتم: من تا سر مأموران را گرم می‌کنم، شما مجسمه را به پایین بکشید.
دوستان ما از قبل برای این منظور، جرثقیل و طناب و سیم هم آورده و آن سوی میدان آماده کرده بودند. در این حال، مأموران دور ماشین بلندگو دار را گرفتند. من میکروفن را برداشتم و شروع کردم با مردم صحبت کردن. در خلال صحبت‌های بنده، جوانان شهر، طناب را به گردن مجسمه بستند. من در حال موعظه و صحبت‌های مقدماتی وقت گیر بودم که مأموران متوجه طناب شدند و به من گفتند: آقا داری چکار می‌کنی؟ می‌بینید طناب را؟ گفتم: اجازه بدهید! شما کارتان نباشد. من دارم حرف می‌زنم. دوباره صحبت‌ها را پی گرفتم. به یکباره گفتند: آه! مجسمه اعلی حضرت کج شده، گفتم: الان عرض می‌کنم و دقایقی بعد همزمان با سرنگونی مجسمه شاه، دستمال‌هایی از جیب افسران خارج شد و بالا رفت و اشک چشمانشان را پاک می‌کردند. در ظاهر حس شاه پرستی آنان تحریک شده بود، به آنان گفتم: گریه نکنید، مجسمه که سهل است، شاه رفتنی است. شما هم نوکران شاه نیستید، خدمت گزاران ملت هستید ملت هم باقی است. به شما توصیه می‌کنم که رو در روی ملت قرار نگیرید، به سرکارتان بروید و مطمئن باشید کسی به شما کاری ندارد.
مأموران و افسران مزبور هم مثل بچه آدم حرف ما را گوش کردند و به شهربانی بازگشتند و بنده رفتم بالای ستون و درست به جای مجسمه شاه قرار گرفتم و برای مردم سخنرانی کردم."

با فراگیر شدن حرکت‌های انقلابی و قیام‏‌های مردمی مخالف رژیم ستمشاهی پهلوی به رهبری حضرت امام خمینی (ره) و پس از وقایع خونین کشتار ۱۷ شهریور و ۱۳ آبان ۵۷ و اعتصاب کارگران شرکت نفت و از همه مهم ‌تر قیام خونین مردم قم در ۱۹ دی سال ۱۳۵۶ با هدف اعتراض و محکوم کردن انتشار مقاله‌ای موهن در روزنامه اطلاعات، پایه‌های اقتدار رژیم ۲۵۰۰ ساله شاهنشاهی به لرزه افتاد و این موضوع منجر به فرار محمدرضا شاه پهلوی شد، چرا که حل بحران با ادامه حضور شاه و رژیم سلطنتی با سابقه سال‌ها ظلم و جنایت در حق مردم، امکان‏‌پذیر نبود.

سرانجام محمدرضا پهلوی در روز ۲۶ دی ۱۳۵۷، به همراه همسرش فرح و در حالی ‌که حتی نزدیک‌ترین حامیان و اربابانش هم از پذیرفتن او امتناع نمودند، ایران را به سمت مصر ترک کرد.

با فرار شاه از کشور و قرار گرفتن انقلاب در مسیر پیروزی، عاقبت در روز بیست و دوم بهمن ۵۷ بود که عطر بهار پیروزی در سراسر ایران پیچید.
 

گزارش از محسن نادری
انتهای پیام/1030ج
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

پنجشنبه ۲۶ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۱:۴۷:۲۱

16 Jan 2020