اربعین حسینی نیز در سالهای اخیر به بستری برای تجلی وحدت ملی ایرانیان تبدیل شده است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی«جهانبین نیوز»، صادق حامدی در یادداشتی نوشت:
در شب عاشورای حسینی، هنگامی که نوحه «ای ایران ایران...» با خوانشی عاشورایی و حسینی در فضای هیأتها طنینانداز شد، بسیاری از دلها لرزیدند و اشکها جاری شد. این خوانش، نه صرفاً یک نوحهخوانی، بلکه یک بیانیه ملی-مذهبی بود که نشان داد چگونه میتوان عشق به وطن را در بستر عشق به اهلبیت معنا کرد.
رهبر انقلاب نیز با اشاره به این نوحه، آن را ضربهای کاری به پروژه دشمن در ایجاد شکاف میان امت و ملت دانستند؛ پروژهای که سالهاست با ابزارهای رسانهای و روانی در پی جدایی دین از هویت ملی ایرانیان است.
دشمنان ایران، با طراحی دوقطبیهای کاذب میان «ملیگرایی» و «دینگرایی»، تلاش کردهاند تا مردم را در برابر یک انتخاب ساختگی قرار دهند: یا ایران یا اسلام. اما نوحه «ای ایران ایران...» با خوانش حسینی، این دو را در آغوش یکدیگر قرار داد و نشان داد که ایرانی بودن و حسینی بودن نه تنها متضاد نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند.
این همافزایی، ریشه در تاریخ دارد؛ از قیامهای مردمی در دوران مشروطه تا دفاع مقدس، همواره پرچم ایران و پرچم عاشورا در کنار هم برافراشته بودهاند.
اربعین حسینی نیز در سالهای اخیر به بستری برای تجلی وحدت ملی ایرانیان تبدیل شده است. حضور میلیونی زائران ایرانی در مسیر پیادهروی اربعین، نه تنها نشانهای از عشق به امام حسین (ع)، بلکه نمادی از همبستگی ملی است. در این مسیر، قومیتها، زبانها، و تفاوتهای فرهنگی رنگ میبازند و تنها یک هویت برجسته میشود: هویت حسینی ایرانی.
اما امسال، اربعین رنگی دیگر دارد. صدای «یا حسین» زائران با صدای ضجهی کودکان غزه در هم آمیخته است. جنگ ۱۲ روزه، با تمام تلخی و ویرانیاش، بار دیگر مظلومیت را به یادها آورد؛ مظلومیتی که در عاشورا ریشه دارد و امروز در کوچههای غزه تکرار میشود. زائران اربعین، با دلهایی شکسته از تصاویر کودکان شهید، گام برمیدارند؛ گامی که نه فقط به سوی کربلا، بلکه به سوی همدلی با مظلومان جهان است.
خوانش حسینی از مناسک ملی، همچون اربعین، میتواند ضربهای مهلک به دوقطبیسازیهای دشمن وارد کند. وقتی جوان بلوچ، ترک، کرد، عرب و فارس در کنار هم در مسیر کربلا قدم میزنند، و در همان حال دلشان با کودکان غزه است، دیگر جایی برای تفرقهافکنی باقی نمیماند. این وحدت، نه از بالا تحمیل شده، بلکه از دل مردم جوشیده است؛ از دل هیأتها، موکبها، و دلهایی که با نام حسین به هم گره خوردهاند.
دشمنان، با بهرهگیری از رسانههای بیگانه، تلاش دارند تا اربعین را صرفاً یک مناسک مذهبی شیعی جلوه دهند و آن را از هویت ملی ایرانیان جدا کنند. اما واقعیت این است که اربعین، بهویژه در ایران، به یک آیین ملی-مذهبی تبدیل شده که در آن عشق به امام حسین با افتخار به ایرانی بودن و همدلی با مظلومان در هم تنیده است. این همگرایی، همان نقطهای است که پروژههای تفرقهافکنانه را ناکام میگذارد.
رهبر انقلاب با تأکید بر نوحه «ای ایران ایران...» نشان دادند که چگونه میتوان از زبان هنر و عاطفه برای مقابله با جنگ شناختی دشمن بهره برد. این نوحه، با زبان دل با مردم سخن گفت و توانست مرزهای ساختگی میان دین و وطن را در هم بشکند. چنین رویکردی باید در دیگر مناسک و آیینها نیز گسترش یابد تا پیوند امت و ملت مستحکمتر شود.
در شرایطی که دشمنان ایران و جهان اسلام به دنبال ایجاد شکافهای قومی، مذهبی و سیاسی هستند، خوانش حسینی از هویت ملی میتواند به عنوان یک سپر فرهنگی عمل کند. این خوانش، نه تنها مانع نفوذ دشمن میشود، بلکه سرمایهای برای انسجام اجتماعی و تقویت اعتماد عمومی است. باید این سرمایه را شناخت، حفظ کرد و توسعه داد.
هیأتها، موکبها، و آیینهای عزاداری، ظرفیتهایی بینظیر برای تقویت وحدت ملی و همبستگی جهانی با مظلومان هستند. اگر این ظرفیتها با نگاه فرهنگی و اجتماعی مدیریت شوند، میتوانند به موتور محرک همبستگی ملی و بینالمللی تبدیل شوند. خوانش حسینی از ایران، یعنی نگاهی که ایران را نه در تقابل با دین، بلکه در امتداد آن میبیند؛ نگاهی که ایران را خاک مقدسی میداند که خون شهیدانش با نام حسین و با درد کودکان غزه آمیخته شده است.
در نهایت، آنچه در شب عاشورا با نوحه «ای ایران ایران...» رخ داد، یک لحظه تاریخی بود؛ لحظهای که نشان داد چگونه میتوان با زبان نوحه، با زبان عشق، با زبان حسین، پروژههای پیچیده دشمن را خنثی کرد. این مسیر باید ادامه یابد؛ با اربعین، با محرم، با هیأتها، و با مردمی که ایران را با دل حسینیشان دوست دارند و غزه را با اشکهایشان در آغوش گرفتهاند.