کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

مشق عشق یک معلم/

فداکاری در سنگر تعلیم و تربیت/ روایت ترسناک از گرفتاری میان گله گرگ، سوز نیش عقرب و عبور از رودخانه!

12 ارديبهشت 1399 ساعت 14:22

معلم بودن در روستاهای چهارمحال و بختیاری نسبت به دیگر روستاهای کشور تفاوت‌هایی دارد، تفاوت‌هایی که تا پای از دست دادن جانت پیش می‌رود،تفاوت‌هایی مثل دوره شدن توسط گله گرگ‌ها، عبور با کابل از روی رودخانه ای وحشی و...


به گزارش جهانبین نیوز؛ اینکه گفته می‌شود معلمی شغل انبیا الهی است، به حق سخن درستی است این را زمانی فهمیدم که شرح تدریس حمید همتی معلم روستای هوشوت که باید با کابل از روی یک رودخانه وحشی عبور می‌کرد تا به این روستا برسد را شنیدم.

یا وقتی گله ای گرگ معلمی را در راه رسیدن به روستایی که دانش آموزانش انتظار آمدنش را می‌کشند دوره می‌کنند یا تن و بدنت را آنقدر عقرب نیش می‌زند تا رنگ آبی به خود می‌گیرد و دیگر در برابر نیش آن ها مقاوم می‌شوی.

معلمی عشق است، عشقی که بی شک در روستاهای صعب العبور استان چهارمحال و بختیاری معنایی دیگر می‌یابد، عشقی که ترس سقوط در رودخانه وحشی بازفت، گرگ‌های اطراف روستای دره هندو، پیاده‌روی 9 ساعته روستای شوله و عقرب‌های روستاهای دیگر آتش آن را خاموش نمی‌کنند.

معلمان شایسته این مرز بومند که با حرارات عشق درونی خود سعی در آب کردن یخ جهل دانش آموزان دارند تا بتوانند میراث دارانی به حق و شایسته برای انقلاب عزیزمان باشند و با تلاش خود نظام جمهوری اسلامی ایران را روز به روز سربلندتر، استوارتر و مقتدرتر در سطح جهان نشان دهند.

در ادامه خاطرات حمید همتی یکی از معلمان استان چهارمحال و بختیاری را می‌خوانید:

حمید همتی یکی از معلمان شهرستان کوهرنگ امروز در گفت و گو با جهنبین نیوز گفت: دانشجوی کارشناسی ارشد رشته روانشناسی عمومی ساکن شهرستان فارسان هستم و دو سال است که در مدارس شهرستان کوهرنگ تدریس می‌کنم.

این معلم اهل شهرستان فارسان درباره این وضعیتی که باید هر هفته و با استفاده از کابل از روی رودخانه بازفت عبور کرده و به محل تدریسش برسد، افزود: سال گذشته در سرآقاسید منطقه موگویی تدریس می‌کردم، اواسط سال گذشته به منطقه بازفت شهرستان کوهرنگ رفتم، این فیلم‌ها مربوط به همین سال است که در منطقه موگویی روستای هوشوت که ۳۶ نفر دانش آموز دارد تدریس می‌کردم و برای رسیدن به روستایی که محل تدریس من بود مجبور بودم با کابل از روی رودخانه بازفت که هیچ پلی ندارد عبور کنم.

وی با اشاره به اینکه برای رسیدن به روستا هوشوت یک جاده وجود دارد اما زمان بارندگی این جاده عملا از دسترس خارج می‌شود و نمی‌شد از آن استفاده کرد، ادامه داد: عبور از جاده برای رسیدن به روستای هوشوت در شرایطی که بارندگی نبود حدود سه ساعت راه را دورتر می‌کرد.

همتی با بیان اینکه به نظر می‌رسد مردم بومی برای عبور از رودخانه با استفاده از کابل نگرانی و ترس چندانی نداشتند اما این کار برای ما که تجربه اولمان بود، آن هم رودخانه‌ای با این بزرگی و آبی با این فشار ترسناک بود، عنوان کرد: روزهای اول با کمک اهالی با استفاده از کابل از روی رودخانه عبور می‌کردیم اما به مرور خودمان یاد گرفتیم.

این معلم خاطرنشان کرد: روزهای اول که از روی رودخانه عبور می‌کردیم ترسی توام با هیجان داشتیم، روزهایی که باد می‌وزید چون با کابل و عبور توسط آن از روی رودخانه آشنایی نداشتیم شرایط برایمان سخت‌تر و ترسناک‌تر می‌شد اما به مرور راه افتادیم.

 

وی اضافه کرد: یک بار هم از داخل رودخانه بازفت عبور کردم، تقریبا اواسط پاییز بود اما آب رودخانه پُرفشار و پُرقدرت بود تا جایی که دیگر نمی‌توانستم دربرابر آب مقاومت کنم و هر آن ممکن بود غرق شوم، متاسفانه چندین نفر از اهالی روستا در همین رودخانه جان خود را از دست دادند.

همتی ادامه داد: من اول هفته با استفاده از کابل از روی روخانه عبور کرده و به روستا می‌روم و آخر هفته باز با استفاده از همان وسیله به محل زندگی خود برمی‌گردم و برای حضور در کلاس‌های درس دانشگاه و با توجه به شرایط سختی که برای تدریس با آن مواجه هستیم با اساتید دانشگاه صحبت کردم تا بتوانم به صورت غیرحضوری در کلاس‌های درس حاضر شوم.

معلم روستای هوشوت بیان کرد: روستای هوشوت با همه شرایط سختی که برای دسترسی دارد باز هم در برابر روستاهای دیگر منطقه بازفت و موگویی وضعیت بسیار خوبی دارد، روستاهایی در این مناطق وجود دارد که برای رسیدن به آن جا باید حدود 14 ساعت مسیر را طی کنی و بخشی از مسیر دسترسی به این روستاها هم که باید پیاده رفت، روستاهایی که شاید 10 خانوار بیشتر نداشته باشند، همکاران ما در این روستاها شرایطی به نسبت سخت‌تر از ما دارند.

وی یادآور شد: معلم یکی از همین روستاها تعریف می‌کرد؛ در روستایی که من تدریس می‌کنم وسط فصل پاییز بدنت رنگ آبی می‌شود، وقتی دلیل این موضوع را از او پرسیدم گفت جای نیش عقرب است که به مرور بدن به آن عادت می‌کند، اینگونه که این همکارم تعریف می‌کرد روستا

مدرسه هم ندارد و معلمان برای تدریس مجبور بودند در خانه اهالی کلاس درس را برگزار کنند.

همتی گفت: در روستای هوشوت ساختمانی مدرسه وجود دارد اما خب امکانات آنچنانی ندارد و معلمانی که به این روستا می‌روند در این ساختمان می‌مانند، ساختمان مدرسه از سنگ ساخته شده به نسبت خانه‌های اهالی که از کاه گل ساخته شده وضعیت بهتری دارد، فصل تابستان که از راه می‌رسد هیچ کدام از اهالی در خانه نمی‌مانند چون عقرب و مار زیادی در سقف این خانه‌ها وجود دارد.



این معلم اهل استان چهارمحال و بختیاری ادامه داد: در شرایطی که به‌واسطه کرونا پیش آمده مدارس روستا تعطیل هستند، خانواده‌های این روستا تلویزیون ندارند چه برسد به اینکه اینترنت یا گوشی هوشمند داشته باشند، بنابراین باید برای اتمام کتاب‌های درسی بچه‌ها فکری کرد، مثلا کلاس‌های درس تا شهریور ادامه داشته باشد تا توانیم کتاب‌های آن ها را تکمیل کنیم.

وی درخصوص خاطرات خوب و بد خود در راه تدریس در روستای هوشوت افزود: خاطره جالبی از روزهای اول حضورم در روستای هوشوت دارم، سال گذشته برف شدیدی در منطقه گرفت، روز دوشنبه بود که بارش آغاز شد و روزهای سه‌شنبه و چهارشنبه نیز تعطیل بود، اوایل ریسک نمی‌کردیم و کمتر با کابل از روی رودخانه عبور می‌کردیم، تصمیم گرفتیم تا به جای رودخانه از مسیر جاده خود را به جاده اصلی و سپس به مناطق دیگر برسانیم تا به خانه خود بازگردیم.

همتی عنوان کرد: با همراهم به دل جاده زدیم و راه افتادیم، حدود یک متر برف روی زمین بود و همچنان هم برف می‌بارید، هشت ساعت طول کشید تا توانستیم از روستا خود را به جاده اصلی برسانیم، البته این هم به دلیل اتفاق بدی بود که در روستا افتاده بود، متاسفانه در خانه یکی از اهالی برق اتصالی کرده و محل نگهداری احشام یکی از اهالی آتش گرفته بود، زن خانه برای نجات حیوانات خود وارد این محل شده و متاسفانه دچار آتش سوزی شد و جان خود را از دست داد، همین اتفاق باعث شده بود اهالی در جاده تردد کنند و کمی مسیر جاده باز شود و ما توانستیم از همین مسیرهای رفت و آمد خود را به جاده برسانیم.

معلم روستای هوشوت بیان کرد: وقتی به جاده رسیدیم متوجه شدیم معلمان دیگر هم رفته بودند، مانده بودیم بعد از هشت ساعت پیاده روی در برف چه کار باید بکنیم، تصمیم گرفتیم به خانه یکی از اهالی روستایی که در نزدیکی بود برویم.

وی اضافه کرد: هیچ خودرویی در آن زمان از جاده عبور نمی‌کرد تا بتوانیم با آن خود را به چمن گلی برسانیم به همین دلیل باز فکری کردیم و تصمیم گرفتیم با اروژانس 115 تماس گرفته و از آن‌ها بخواهیم ما را با آمبولانس به پایگاه چمن گلی برسانند تا بتوانیم از آن جا با خودروهای عبوری خود را به شهرمان برسانیم، اینکه بعد از یک پیاده روی سخت و طولانی جان سالم بدر بردیم و توانستیم به محل زندگی خود برگردیم واقعا خاطره شیرینی بود که برایم فراموش نشدنی است.

معلم اهل استان چهارمحال و بختیاری خاطرنشان کرد: در این منطقه حیوانات وحشی مثل خرس و گرگ هم زیاد دیده می‌شود برای مثال سال گذشته یکی از معلمان روستای همجوار به نام روستای دره هندو در مسیر رفتن به روستا گرفتار چند گرگ شده بود، خوشبختانه معلم پیش بینی این اتفاق را کرده بود به همین دلیل از قبل به اهالی سفارش کرده که اگر تاخیر داشتم به دنبالم بیاید و اهالی بعد از اینکه  دیدند معلم روستا دیر کرده به کمک وی شتافتند و جانش را نجات دادند.

وی تاکید کرد: هر کدام از معلمان در روستاهای شهرستان کوهرنگ به نوعی گرفتار و دچار مشکلاتی هستند اما با این وجود همگی احساس مسؤولیت دارند و حتی بعضا برای تدریس به 10 دانش آموز از سلامتی، رفاه و حتی جان خود می‌گذرند و به این مناطق صعب العبور می‌آیند.

همتی عنوان کرد: روستایی در آخرین مرزهای شهرستان کوهرنگ وجود دارد که همجوار با مرز استان لرستان است به نام شوله، برای رسیدن به این روستا باید 9 ساعت پیاده روی کرد و یکی از همکارانم برای تدریس دانش آموزان به این روستا می‌رود، در حالی که روستای نزدیک که در استان لرستان قرار دارد معلم ندارد.

معلم روستای هوشوت افزود: خوشبختانه با وجود همه شرایط سخت و صعب العبور بودن منطقه اما همه روستاهای شهرستان کوهرنگ معلم دارند تا دانش آموزان بتوانند از نعمت سواد بهره مند شوند.

 انتهای پیام/1056ج


کد مطلب: 44440

آدرس مطلب :
https://www.jahanbinnews.ir/news/44440/فداکاری-سنگر-تعلیم-تربیت-روایت-ترسناک-گرفتاری-میان-گله-گرگ-سوز-نیش-عقرب-عبور-رودخانه

جهان بین
  https://www.jahanbinnews.ir