۰
plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۸ بهمن ۱۳۹۵ - ۰۸:۳۹
کد مطلب : ۳۳۲۹۳
در آستانه برگزاری استارت آپ ویکند با رویکرد گیاهان دارویی در شهرکرد

استارت آپ ویکند یا دلالی برای دزدی ایده

ما نمی‌توانیم از مردم و نخبگان خود انتظار داشته باشیم به جهت سر باز زدن بانک‌ها از پرداخت یک وام ۲۵ میلیون تومانی ساده، همه ایده‌های پولساز و پرمشتری خود را بایگانی کنند. در عین حال این خیانتی بزرگ به نخبگان کشورمان محسوب می‌شود که به واسطه وادادگی در عرصه سیاست و اقتصاد آنها را به سمت "ارزان فروشی ایده" و "شراکت با حداقل سود با بیگانه" سوق دهیم. به این ترتیب همیشه راس شبکه قدرت و ثروت در دست خاندان‌های غرب گرایی است که آرزویی جز بر باد رفتن اصول و آرمان های این نظام را در سر نمی پروراند.
استارت آپ ویکند یا دلالی برای دزدی ایده
به گزارش جهانبین نیوز؛ چند وقتی است مجموعه‌ای از شرکت‌های نو پدید وابسته به غول‌های چندملیتی حوزه IT در کشورمان کلاس‌های به اصطلاح کارآفرینی و دوره‌های استارت آپ ویکند برگزار می‌کنند.

از گوگل تا اپل و مایکروسافت و ایبای و آمازون همگی به جامعه نخبگان تحصیلکرده و مشتاق کارآفرینی کشورمان هجوم آورده‌اند و طوری وانمود می‌کنند که گویی در راه رضای خدا، به آموزش منابع انسانی ایرانی با حداقل درآمد و حداکثر همکاری دولتی علاقمند هستند و هدف اصلی‌شان چنین است که پولی به جیب ایرانیان واریز کنند. تمایل به کار در درون مرزهای ایران و برآورده کردن تمامی نیازهای آنلاین ایرانیان یکی از مهم‌ترین دغدغه‌های کارآفرینان ایرانی در حوزه تکنولوژی است که اکنون به واسطه هجوم غول‌های چندملیتی به بازار بتدریج جایی برای استعدادهای نوپای ایرانی باقی نخواهد ماند.

اما سیستم چگونه کار می‌کند و چرا شرکت‌هایی مثل گوگل که تا چند سال پیش حتی اپلیکیشن‌های پولی خود را در اختیار ایرانی‌ها قرار نمی‌دادند اکنون ناگهان در نقش «فرشته‌ای خیرخواه» به دنبال افزایش ثروت و اشتغال زایی در جامعه ایرانی افتاده اند؟!

به زبان ساده استارت آپ "START UP" کسب و کاری است که قسمتی از آن مبتنی بر فناوری است. هر کسب و کار که بر پایه فناوری است، لزوما استارت آپ نیست، ولی همه استارت آپ‌ها به نوعی از وب، موبایل، اینترنت و تکنولوژی‌های جدید استفاده می‌کنند تا رشد بالایی داشته باشند و به تعداد کاربران بالایی برسند پس کسب و کار مبتنی بر استارت آپ چیز بدی نیست و حقیقتا روشی علمی و حقیقی در مسیر ثروت افزایی ملی و کارآفرینی محسوب می‌شود. پس اشکال کار دوره‌های آموزش استارت آپ ویکند چیست؟

"استارت آپ" یک عبارت به معنای ایجاد حلقه‌های ابداعی کسب و کار نوین با تمرکز بر فناوری است. ذاتا نوعی کارآفرینی مثبت قرن بیست و یکمی است و به واسطه هزینه پایین راه‌اندازی اولیه، راهکار مناسبی برای نجات جوانان بیکار تحصیلکرده از بحران‌های شغلی محسوب می‌شود.

اما آنچه که اکنون به شدت مورد انتقاد است واگذاری حلقه‌های آموزش، راه‌اندازی و مدیریت کسب و کارهای نوین به جمعی از مدیران آمریکایی است که خود به این موضوع معترفند که با استراتژی مذکور جوامع مختلف را به مستعمره جدید نظام سرمایه‌داری تبدیل کرده‌اند.

کار به این شکل است که ابتدا چرخه اشتغال اشغال شده و سپس به واسطه ایجاد بحران‌های اقتصادی خود ساخته و گروگان‌گیری معیشت مردم، مسیر ایجاد تغییرات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دلخواه ریل‌گذاری می‌شود.

رویه مذکور کاملا جهان سومی تعریف شده است به نحوی که به طور مثال شرکت گوگل، به عنوان مبدع برگزاری دوره‌های "استارت آپ" در سه روز آخر هفته در جوامع هدف، با هزینه کرد ناچیز موفق شده به بزرگ‌ترین مالک ایده‌های نوین فناورانه در جهان تبدیل شود.

ایده‌های پول‌سازی که حاصل عصاره تفکرات نخبگان ملت‌های مختلف است و به واسطه یک سرمایه‌گذاری چند هزار دلاری در آغاز زایش طرح، گوگل دست کم تا ۳۰ درصد سود خالص پروژه را از آن خود می‌کند و در بسیاری از موارد پیش از بهره‌برداری اولیه، به کل طرح را از مالک محلی می‌ستاند! این جدید‌ترین شیوه استعماری نظام سرمایه‌داری است و متاسفانه آگاهی مردم و حتی برخی دولت‌های عقب‌مانده از عواقب برون سپاری حلقه‌های کسب و کار به دزدان کراواتی فکر و سرمایه بسیار کم است.

چرخه به این شکل است که پس از شناسایی کشوری که از استعدادهای لازم برای سرمایه‌گذاری در حوزه استارت آپ ازجمله جمعیت جوان، رشد و گسترش سیستم اینترنت پر سرعت و نخبگان جویای کار برخوردار است، شرکت‌های چندملیتی با هدف فتح بازارهای جدید و جذب استعدادهای بکر و دست نخورده ورود پیدا می‌کنند.

طبیعتا اگر گوگل، مایکروسافت یا اپل تابلوی "دزدی ایده" و "استعمار بازار" را بالا ببرند هیچ نخبه با ‌استعداد یا حتی حاکمیت جویای ثروتی راه را برای آنها باز نخواهد کرد! پس در نقش "سرمایه‌گذار خیرخواه" شرکت‌هایی آموزشی در کشورهای در حال توسعه با آینده درخشان در حوزه فناوری تاسیس می‌کنند.

هم‌اکنون چند شرکت به اصطلاح آموزش کارآفرینی وابسته به شرکت‌های چندملیتی شهیر در ایران فعال هستند و مجموعه‌ای از بازاریاب‌ها و شکارچیان ایده‌های جدید و بکر را در قالب «مربی» به ایران گسیل داشته‌اند.

اخیرا وطن امروز نوشت: آمار "استارت‌آپ جهانی" مشخص می‌کند که بین ۵۰ کشور بررسی شده، ۳۰ کشور حداقل یک استارت‌آپ با ارزش بیش از یک میلیارد دلار در اختیار دارد. گوگل در ایالات متحده با ارزش تخمینی ۴۱۰ میلیارد دلار، در صدر این فهرست جای گرفته است اما چه کسی می‌داند ایده‌های اولیه از آن نخبگان کدام کشورها بوده است!

پس در اولین مرحله شرکت‌های بومی وابسته به چندملیتی‌هایی همچون گوگل، آمازون، مایکروسافت، اپل، ایبای و غیره با برگزاری دوره‌های کارآفرینی از نخبگان صاحب ایده دعوت می‌کنند به منظور دریافت کمک فکری و آموزش شبکه‌سازی، به آنها مراجعه کرده و ایده خود را به رایگان "فاش" کنند! سپس به منظور ایجاد مشوق سرویس‌هایی همچون پرداخت وام سرمایه‌گذاری، تبلیغات رایگان یا آموزش محدود را تنها به برخی از مخاطبین جهان سومی خود ارائه می‌دهند.

هم اکنون تعداد قابل توجهی از استارت آپ‌های موفق ایرانی توسط سرمایه‌داران چندملیتی پیش از سوددهی حداکثری با قیمت حداکثر چند میلیون دلاری پیش خرید شده‌اند در حالی که این حق صاحب ایده بود که به واسطه جذب سرمایه بانکی در داخل کشور، بهره‌مندی ملی از ابداع خود را به مرحله فراملی رسانده و با جذب بازارهای منطقه، ثروتی هنگفت از آن کشور کند. اما چرا نخبگان و صاحبان ایده‌های نو در ایران به سمت سرمایه گذاران خارجی می‌روند؟!

بسیار بعید است که گمان کنیم نخبه‌ای که ایده برتر خود را تا حد و اندازه ایجاد چند ده شغل و سرمایه‌ای متوسط پیش برده از فروش ایده آینده‌دار خود به گوگل و مایکروسافت و غیره لذتی شایان توجه ببرد! مشکل اینجاست که بانک‌ها و موسسات مالی داخلی در رفتاری غیرقابل توجیه منابع خود را از دسترس نخبگان ملی دور ساخته‌اند و از ارائه وام سرمایه‌گذاری خودداری می‌کنند. در چنین شرایطی که سرمایه به حکم بی‌حمیتی دولتی در اختیار نخبگان قرار نمی‌گیرد یک کارآفرین نخبه و تولید‌کننده ثروت ناچار می‌شود به علت محدودیت مالی در توسعه طرح یا رساندن ایده به مرحله عملیاتی، قید آرزوهای خود را بزند و با فروش پروژه به شکل نیمه کاره یا واگذاری ایده به سرمایه‌گذاران خارجی، بودجه‌ای حداقلی در مقایسه با ثروت نهایی حاصل از اجرای پروژه کاسب شود.

پس این معامله‌ای است که ضرر ملی آن حتی از میزان خسارت مادی ابداع‌کنندگان و نخبگان ملی نیز بیشتر است و علاوه بر تسریع پروسه «کوچ مغزها» می‌تواند به خالی شدن جامعه از ایده‌های سازنده یک نسل نیز بینجامد. حال ما از رئیس جمهور محترم سوال می‌کنیم... کجای این طرح ضد اقتصادی شبیه سرمایه گذاری قدرت‌های جهان در ایران است که باید به واسطه آن شاد و شکرگزار هم باشیم؟!

بنا بر اطلاعات آشکار و اسناد بدست آمده، هدف گوگل به عنوان نهاد مجری سیاست‌های وزارت خارجه آمریکا این است که پس از ایجاد انحصار در حوزه "اشتغال جوانان" در ایران، شوک‌های اقتصادی بهنگامی با تهدید "ترک کشور" و به دنبال آن از دست رفتن موقعیت شغلی چند صد هزار جوان، به بازار و خانواده‌های ایرانی وارد کرده و مردم را به واسطه ایجاد بحران‌های معیشتی روزافزون و مقطعی، در مقابل حاکمیت قرار دهد. بهانه ایجاد شوک‌های مذکور می‌توان "تحمیل اصولی جدید به سیاست خارجی"، "تغییر قوانین سایبری"، "آزادی یک جاسوس دستگیر شده" یا حتی "تحرکات منطقه‌ای ایران" باشد! همچنین در بستر "اشتغال زایی" به واسطه شروط فعالیت شرکت‌های آمریکایی، زمینه ایجاد تغییرات متنوع در حوزه سبک زندگی و نوع تفکر ایرانیان را فراهم خواهند ساخت.

حقیقت این است که دشمن با شناسایی نقاط ضعف ملی ما در حوزه اشتغال و بلوک سرمایه‌های بانکی به روی نخبگان، در حال اجرای یک نقشه هوشمندانه در خصوصی‌ترین فضای اجتماعی کشور است.

مسیر نفوذی که برآمده از ضعف مدیریت و وادادگی رسمی دولتی هاست. بنا بر این بود که مدیریت حلقه‌های علم و صنعت با میانجیگری نهادهای رسمی همچون معاونت علمی- پژوهشی دفتر ریاست جمهوری و صندوق نوآوری و شکوفایی دولت انجام شود که چنین نشد! ما نمی‌توانیم از مردم و نخبگان خود انتظار داشته باشیم به جهت سر باز زدن بانک‌ها از پرداخت یک وام ۲۵ میلیون تومانی ساده، همه ایده‌های پولساز و پرمشتری خود را بایگانی کنند.

در عین حال این خیانتی بزرگ به نخبگان کشورمان محسوب می‌شود که به واسطه وادادگی در عرصه سیاست و اقتصاد آنها را به سمت "ارزان فروشی ایده" و "شراکت با حداقل سود با بیگانه" سوق می‌دهیم. به این ترتیب همیشه راس شبکه قدرت و ثروت در دست خاندان‌های غرب گرایی است که آرزویی جز بر باد رفتن اصول و آرمانهای این نظام را در سر نمی پروراند.

در ایران سه مرکز پیشرو و شناخته شده به عنوان «شتاب‌دهنده استارت آپ‌ها» با هدف شناسایی و به اصطلاح حمایت از طرح‌های برگزیده وجود دارد. این مراکز به واسطه ملیت آمریکایی بخشی از مربیان و ارتباط ساختاری آشکار با گوگل و برخی از دیگر شرکت‌های سیلیکون ولی- دهکده فناوری‌های آمریکا- به عنوان حامیان مالی استارت آپ‌ها، دانسته یا نادانسته مجری پروژه نفوذ به حساب می‌آیند. ازجمله این مراکز می‌توان به کانون کارآفرینی ایران، آواتک و مرکز کارآفرینی شریف وابسته به دانشکده اقتصاد این دانشگاه اشاره کرد.

اولین استارت آپ شهرکرد در آبانماه امسال در دانشگاه شهرکرد با حمایت کانون کارآفرینی ایران یعنی یکی از شتاب دهنده های مسئله دار استارت آپ در ایران یعنی کانون کارآفرینی ایران برگزار شد و اکنون نیز مقدمات دومین استارت آپ ویکند استان با رویکرد گیاهان دارویی در اسفند ماه در حال انجام است. که این موضوع نشان آغاز روند برگزاری استارت آپ های متعدد با توجه به ظرفیت های موجود در استان دارد.

انتهای پیام/1028ج
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۶ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۹:۵۴:۴۱

27 Dec 2019