۰
plusresetminus
تاریخ انتشارپنجشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۲
کد مطلب : ۲۳۱۰۲
ترجمه؛

خشونت جنسیتی و بازنمایی رسانه های گروهی

طبق گفته ی بسیاری از پژوهشگران رسانه های گروهی و جرایم جنسی،جرایم جنسی آنقدر پیش پا افتاده و هنجار شده اند که تصور متون رسانه ها خالی از این موضوع سخت به نظر می رسد.
خشونت جنسیتی و بازنمایی رسانه های گروهی
به گزارش جهانبین نیوز شاید تنها چالش بزرگ درنگاه به خشونت جنسیتی در رسانه ها، خلق چارچوب هایی برای محدود کردن این موضوع به چند دسته متن جزئی باشد. طبق گفته ی بسیاری از پژوهشگران رسانه های گروهی و جرایم جنسی،جرایم جنسی آنقدر پیش پا افتاده و هنجار شده اند که تصور متون رسانه ها خالی از این موضوع سخت به نظر می رسد.توچمن در اقدام پیش گامانه اش به نام "نابودی نمادین زنان"،اعلام کرد که بین رسانه های گروهی مختلف از جمله مجلات و تلويزیون،زنان بسیار کمتر از مردان نمایش داده می شدند.شخصیت های زنان به قربانیان خشونت و یا نقش های غیر معمول گرايش داشت..در تحلیل تاریخ هتک حرمت در فیلم های ساخت ایالات متحده،پروجانسکی ادعا کرد که هتک حرمت به عنوان یک موضوع داستانی برای فیلم های فردی ،طبقه ي مورد نظر را شناسايي كرده،انتظارات را سامان می دهد ونفوذ پذیری فرهنگی خشونت جنسی علیه زنان را عادی سازی می کند.کاپوتی (۱۹۸۷) ادعا کرد که "صراحتاً ،این موضوع نه تنها محتوای رسانه های مرد سالار(کلیشه ای ،پاک شدنی،و آلت ملعبه سازی) است (که دید جهانی جرایم جنسی را گسترده تر می کنند )، بلکه چیزی در مورد فرم ها و ویژگی های خود رسانه ها نیز می باشد.

در ایالات متحده ، اکثر (بیش از ۹۰% )جرایم جنسیتی خشونت بار ،توسط مردان (در مقابل زنان و دختران )انجام شده است.
بازنمایی های رسانه های گروهی ایالات متحده در مورد خشونت های جنسیتی ، منكعس كننده ي این مورد می باشد.خشونت اعمالي مردان بر علیه زنان ، موضوع اصلی اخبار،فیلم های هالیوود، موسیقی های محبوب و بازیهای کامپیوتری و تلوزیونی بوده است. این معنای خشونت جنسیتی است و فرضیه ای منطقی برای بیشتر تحقیق ها در رسانه های گروهی در مورد خشونت جنسیتی مي باشد. تحلیل من اينگونه آغاز می شود. به هر حال خشونت در اینجا به معنای گسترده اش ، به عنوان اعمال فیزیکی و دیگر اشکال آن، که شامل تجسم جنسی و عین العیش و تماشاگری جنسی است، تعريف مي شود.دیگر راه مهم و موثر برای درک خشونت جنسیتی ، بررسی نقش نمایش های رسانه ای در ایجاد تصورات جنسی می باشد.

یک جنبه ی تحقیق، چگونگی تایید و تکریم خشونت را از سوی ساختار های مردانه را مورد بررسی قرار می دهد. بالعکس ، رسانه اغلب آلت ملعبه شدن از طریق خشونت را، به تعریف از زن بودن مربوط می کند.
یکی دیگر از جنبه های جدید تحقیق، خطر زنانگی را در محصولات رسانه های گروهي مورد بررسي قرار می دهد.

تعریف توچمن در مورد "نابودی نمادین"، شامل: فقدان یا ناچیز شماری، بدنام سازی،آلت ملعبه سازی و یا محکومیت می باشد. او می گوید:این خصوصیات بر نمایش رسانه ها و صحبت آنها از زنان،حکمفرماست. توچمن اظهار می کند: احتمال بیشتری وجود دارد که در یک فیلم زنان قربانیان خشونت باشند.و الگوی درگیری زنان با خشونت تلوزیونی در مورد زنان متاهل و زنان مجرد و کارگر ( محكوميت آنها به اين موضوع) صدق مي كند.

ترسکو در "الگوهای درجه اول" دریافت که شخصیت زنان ۳ برابر بیشتر از مردان ، در نقش قربانیان قتل بوده، در حالیکه شخصیت های مرد ۲ برابر آنکه بمیرند به قتل می رسانند.

مقاله ي توچمن در مجموعه اي با عنوان اجاق و خانه، كه در آن توضيحاتي حول تحليل رسانه هاي گروهي و خشونت جنسيتي داده بود،برخي حوزه ها را احاطه كرده و مورد سوال قرار داده مي داد.به علت وسعت ترسیم خشونت جنسینی در رسانه های گروهی،حوزه ی این بحث را بر طبق روش شناسی ،فهرست ها و جنس ها محدود می کنم.

این قسمت ، جنبه های اصلی و مهم تحليل خشونتهای جنسیتی را در مباحث خبری،تلویزیون ، روند کلی فیلم های هالیوودی ، موسیقی های رپ و بازیهای کامپیوتری و ویدئویی ،مورد بررسی قرار می دهد.
این فرم های گسترده ی رسانه، برای بیشتر خوانندگان آشنا هستند.جنبه های دیگر تحقیق در زمینه ی کلی خشونت جنسیتی در رسانه،سودمند هستند که شامل تحلیل فیلم های انتخابی و غیر وایسته،نمایش های تلوزیونی کم ارزش، برنامه هاي فدراسیون جهانی کشتی،فيلم هاي وسترن ،هستند. این قسمت همه ی موضوع مهم بررسي تماشاگري جنسي را مورد پوشش قرار نمی دهد. بیشترین تحقیق روی( تماشاگري جنسي) از منظر روانشناسی انجام شده و بیشتر از آنكه الگوهای ارائه شده را تحليل كند ،بر تاثیرات آنها متمرکز می شود.

من بر روی روند کلی بازنمایی های رسانه ای تمرکز می کنم .یک روند تحقیقي بر خشونت های جنسیتی از جمله (تماشاگري جنسيتي)،تاثیرات تماشايی خشونت را مورد بررسی قرار می دهد.. زیرا این قسمت ها بیشتر بر بازنمایی ها متمرکز است تا بر تاثیرات. من در این تحقیق به تفضیل ، به این بحث نخواهم پرداخت. البته تحقیق های متعدد، بر بازنمایی های مربوط به هتک حرمت، خشونت خانگی و تجاوز جنسی و رفتار ها و گرایشات افراد ، تاثیر گذار است. تحقیق لیز، دونرستین و پنرود (۱۹۸۴) ارائه دهنده ی بررسی هایی است که روش شناسی تجربی را به کار می گیرد.

الن،امرس،گبهارت و بیری(۱۹۹۵) تحقیقات گسترده ی انجام شده برای بررسی تماشاگري جنسي و پذیرش اسطوره های هتک حرمت را خلاصه کردند. آنها نتیجه گرفتند که روش شناسی غیر تجربی هیچ تاثیری را نشان نمی داد؛حال آنکه مطالعات تجربی نشان دهنده ی اثرات مثبت بود.

گرچه برخی تحقیقات تاثیراتی از قبیل حساسیت زدایی و تاثیر آنها روی اعتقادات را تایید می کنند،مطالعات تجربی نهایتاً به طور کلی، ارتباط علّی میان بازنمایی خشونت جنسیتی در رسانه و خشونت در دنیای واقعی را نشان ندادند. مرور مختصری در مورد روش های اصولی بحث شده در اين مقاله ، در هر بخش آمده است.این راهها بر بازنمایی ها تمركز كرده و بر عناصر معنا و نشان پردازی (سمبلیسم) تاکید می کند.

لیزا ام. کوکلانز –ترجمه مظاهر توفیقی ، کارشناس ارشد ارتباطات و رسانه


انتهای پیام/1020ج
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۲۰ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۱۴:۲۸:۵۸

10 Jan 2020