۰
۱
plusresetminus
تاریخ انتشاريکشنبه ۷ مهر ۱۳۹۲ - ۱۶:۲۱
کد مطلب : ۹۰۷۰
خاطره ای از رزمنده هشت سال دفاع مقدس استان

تمسک و توجه به قرآن حافظ و نگهبان انسان هاست

روحانیی داشتیم که همیشه می گفت: وقتی می خواهید بخوابید و برای حفظ از آسیب و خطر چهار قل را بخوانید که ما چهار قل را نوشته بودیم و در چهار طرف سنگر زده بودیم و نتیجه و اثر آن را هم مشاهده کردیم.
تمسک و توجه به قرآن حافظ و نگهبان انسان هاست
خاطره ای از رزمنده دوران دفاع مقدس آقای وهاب ریاحی بنی
مدت حضورم در جبهه 24 ماه بود 8 ماه به صورت بسیجی و 16 ماه با عضویت وظیفه در منطقه های شلمچه، جزیره بوارین، پاسگاه زید، اروندکنار، خسرو آباد ، روستای دارخویین به صورت نیروی تک تیرانداز، آرپی چی زن و امدادگر فعالیت داشتم.

در منظقه شلمچه که عراقی ها سد دریاچه ماهی را منهدم کرده بودند و آب در منطقه به ارتفاع تقریباً نیم متر در سطح منطقه جاری بود طوری که ادوات جنگی و پیاده و قایق قابل حرکت نبود. در این منطقه سنگرهایی به ارتفاع یک متر و نیم با گونی های نخی احداث کرده بودیم به شکل نعلی شکل و چون آب در منطقه جاری بود اجازه کندن سنگرهای زیرزمینی را به ما نمی داد و از طرفی فاصله ما از دشمن کم بود و تیر مستقیم گلوله های توپخانه اجازه ارتفاع دادن به سنگر را نمی داد و مجبور بودیم با این سنگرهای تنگ و تاریک و کم ارتفاع بسازیم.

شب ها در سنگر کمین و دیده بانی پست می دادیم و هر گونه خبر و اطلاعاتی را که به دست می آوردیم با تلفن های هندلی که توسط سیم های جنگی به هم وصل بودند به فرمانده و قرارگاه اطلاع می دادیم. روزها در سنگرهای کمین به طور انفرادی به نوبت پست می دادیم و بقیه نیروها در سنگرها استراحت می کردند.

یک روز برادر عبدالله سلیمی (که اکنون معلم می باشد) در کمین مشغول پست بود که باد شروع به وزیدن می کند و متوجه می شود دشمن مرتب تیر مستقیم و خمپاره 60 به وی شلیک می کند ناغافل از اینکه باد چفیه سفیدی را که او بر شانه انداخته بود را تکان داده و به دشمن گرا می داده است عبداله عقب نشینی می کند و به طرف سنگری که ما در آن در حال استراحت بودیم می آید تا ما را متوجه موضوع کند که در بین راه هم سه خمپاره به اطراف نامبرده اصابت می کند ولی چون منطقه آب و گل بوده بیشتر خمپاره ها و ترکش ها عمل نمی کند تا اینکه وارد سنگر می شود که بنده و قربانعلی ریاحی، عزت الله احمدی و عبدالله علی بیگی در سنگر خواب بودیم و من یک دفعه متوجه شدم آقای گرجی پاهایم را گرفته و از سنگر بیرون می برد خمپاره در تعقیب عبدالله روی سنگر اثابت و یک طرف سنگر و الوارها به طور افقی در حالی که به فاصله 5 الی 10 سانتی متر بر روی ما فاصله داشت فرو ریخته بود و هیچ کدام از ما کوچکترین آسیبی ندیدیم در حالی که خمپاره روی سنگر اثابت و الوارها بر سر و صورتمان ریخته بود و بنده این را در خوانده چهار قل می دانم چرا که روحانی داشتیم که همیشه می گفت وقتی می خواهید بخوابید و برای حفظ از آسیب و خطر چهار قل را بخوانید که ما چهار قل را نوشته بودیم و در چهار طرف سنگر زده بودیم و نتیجه و اثر آن را هم مشاهده کردیم.

خاطره ای از رزمنده دوران دفاع مقدس آقای وهاب ریاحی بنی

ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

دوست
با سلام و خداقوت . سلامتی رزمندگان ، جانبازان و شادی روح شهدا صلوات. لطف کنید متن ها را با کمترین غلط های املایی بنویسید.

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

يکشنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۸

ساعت:

۲۱:۲۹:۰۶

16 Feb 2020