۱
plusresetminus
تاریخ انتشارسه شنبه ۸ بهمن ۱۳۹۲ - ۱۱:۱۲
کد مطلب : ۱۲۰۵۶
از پهلوی تا پهلوی

ناگفته هایی از خاندان پهلوی

محمد رضا پهلوی، متولد ۱۲۹۸¬¬ش سومین فرزند رضا¬شاه، اولین پسر وی و دومین فرزند (به¬همراه خواهر دوقلویش اشرف) از بطن تاج‌الملوک آیرملو بود. محمدرضا¬شاه تا شش سالگی تحت مراقبت مادربزرگ قرار داشت
ناگفته هایی از خاندان پهلوی
به گزارش جهانبین نیوز، محمد رضا پهلوی، متولد ۱۲۹۸¬¬ش سومین فرزند رضا¬شاه، اولین پسر وی و دومین فرزند (به¬همراه خواهر دوقلویش اشرف) از بطن تاج‌الملوک آیرملو بود. محمدرضا¬شاه تا شش سالگی تحت مراقبت مادربزرگ قرار داشت. در آذر¬ ماه ۱۳۰۴¬ش که رضا¬خان به¬دنبال خلع قاجاریه و تشکیل مجلس مؤسسان به سلطنت رسید؛ محمدرضای شش ساله نیز ولیعهد ایران شد.
وی در شهریور ۱۳۲۰ش درحالی¬که هنوز دوازده سال تمام نداشت برای ادامه¬ی تحصیل به سوئیس اعزام شد¬. محمدرضا¬ شاه در بهار ۱۳۱۵ش، به دستور رضاخان قبل از این¬که بتواند دیپلم مدرسه¬ی سوئیس را بگیرد به تهران برگشت. او در شهریور ۱۳۱۵ش وارد دانشکده¬ی افسری شد و در یک گروهان ویژه که فرماندهی آن به عهده¬ی افسر خشنی به¬ نام سروان محمود امینی واگذار شده¬بود، مشغول تحصیل گردید¬.
¬وی پس از طی دو سال از دانشکده¬ی افسری با درجه¬ی ستوان دومی فارغ‌التحصیل شد و در سال ۱۳۲۰ش پس از تبعید رضا¬شاه رسما به سلطنت ایران رسید. وی به ¬ترتیب با فوزیه، ثریا اسفندیاری و فرح دیبا ازدواج نمود.

دوران حکومت محمدرضا شاه

حکومت محمدرضا شاه به دو دوره¬ی اصلی تقسیم می¬شود:

۱٫ دوره¬ی اول (۱۳۳۲-۱۳۲۰):
دوره¬ی اول که با اشغال کشور توسط متفقین و عزل رضا¬شاه توسط آنان آغاز شد، آمریکایی¬ها فاتح جنگ جهانی دوم، برای اولین¬بار و در کنار انگلیس در خط مقدم عرصه¬ی سیاسی ایران قرار گرفتند، سناریوی دو قدرت استعمارگر که به¬دست محمدرضا¬شاه اعلام می¬شد، این بود که بر خلاف رضا¬خان باید با انعطاف بیشتری در مسائل سیاسی به¬ حکومت بپردازد؛ البته تازه ¬کار بودن شاه جوان، رقابت دو ابرقدرت و شرایط بین¬المللی پس از جنگ نیز در این زمینه تأثیر داشته¬اند، در این ایام قیام¬هایی با ماهیت اسلامی و ملی شکل گرفت، از جمله قیام فدائیان اسلام به رهبری نواب صفوی، قیام ملی¬شدن نفت به رهبری آیت¬الله کاشانی و دکتر مصدق که در ۳۰ تیر ۱۳۲۹ش به پیروزی قاطع نائل آمد¬، این پیروزی که می¬توانست سرآغاز درخشانی برای آینده¬ی ملت باشد، با دخالت¬های مستقیم آمریکا و انگلیس و فرار تاکتیکی شاه به خارج از کشور و پشت¬ کردن دکتر مصدق به آیت¬الله کاشانی و با کودتای ننگین ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ش توسط زاهدی درهم شکست و دولت مصدق سرنگون شده و شاه مراجعت کرد.

۲٫ دوره¬ی دوم (۱۳۵۷-۱۳۳۲):
در دوره¬ی دوم که با مراجعت شاه به کشور آغاز شد و تا سال ۱۳۵۷ش ادامه یافت دوره¬ی جدیدی از فلاکت و بدبختی ملت نیز شروع شد، در این دوره، آمریکا و صهیونیست¬ها¬ یکه¬تاز میدان سیاست ایران شدند.
بدین ترتیب حکومت پلیسی، کشتار جمعی، شکار مخالفین، زندانی و تبعید، تشکیل سازمان امنیت و اطلاعات کشور (ساواک)، سلب آزادی در تمام زمینه¬ها، ترویج فساد و فحشاء، مبارزه با اسلام و مظاهر آن، مبارزه¬ی همه جانبه با روحانیت و ده¬ها مورد دیگر از تبعات این دوره بودند¬ و همه¬ی این امور، با ماسک ترقی، تمدن، مدرنیزه¬کردن کشور و دفاع از حقوق کارگران و کشاورزان صورت می¬گرفت.

عملکرد¬های محمد¬رضا¬شاه
در این¬جا برای رعایت اختصار به چند مورد از عملکرد حکومت محمدرضا شاه که جز فلاکت و بدبختی، چیزی برای ملت ایران به ارمغان نیاورد، اشاره می¬شود¬:

۱٫ دین¬ستیزی محمد¬رضا ¬شاه:
در تمام جریان¬های فکری، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که منشاء استعماری داشته و با برنامه¬ریزی¬ها و توطئه¬های استعماری در فضای عمومی تاریخ معاصر ایران نشو و نما یافته¬اند¬، دین¬ستیزی در صدر اهداف و عملیات آن¬ها قرار داشته است. از سوی دیگر، دین¬ستیزی نیز هیچ گاه از ستیز با روحانیت و حوزه¬های علمیه که نهاد اصیل حراست از اصول و ارزش¬های دینی در تاریخ ایران می¬باشد¬، جدا نبوده است¬. بنابراین حدود دوازده سال پس از شکست نهضت ملی و کودتای ٢٨ مرداد، با درگذشت آیت¬الله بروجردی، قلع و قمع هواداران نواب صفوی و خانه¬نشینی آیت¬الله کاشانی، برای محمدرضا که اکنون تبدیل به دیکتاتوری تمام¬ عیار شده، زمان فوق¬العاده¬ای بود تا به رویای پدر حقیقت بخشد و در صدد حذف کامل روحانیت و شروع نوسازی با قوانین جدید و ضد سنتی خود شود. در این راستا از عوامل و دلایل مهم پیروزی انقلاب اسلامی می¬توان به سیاست‌ها و اقدامات ضد مذهبی رژیم پهلوی به¬ویژه در دو دهه¬ی پایان عمر آن رژیم اشاره کرد.
این سیاست‌های ضد¬مذهبی، عملا باعث تحریک و مقابله¬ی مسلمانان با چنین اقداماتی شد، چرا¬ که دین و خصوصا دین اسلام و مذهب تشیع، پتانسیل‌های زیادی برای انقلابی¬شدن در خود دارند و لذا هر وقت که رژیم پهلوی عرصه را بر دین و دین¬داران تنگ می‌نمود، انقلاب¬گری و رادیکلالیسم شیعی ظهور و نمود پیدا می‌کرد.
این روند در رژیم پهلوی از زمان رضا شاه مشروع شده بود ولی در دو دهه¬ی پایانی رژیم پهلوی به دلیل شرایط خاص بین¬الملل، افزایش درآمدهای دولت، بروز شرایط جدید در جامعه¬ی دینی، و احساس مسؤلان رژیم پهلوی مبنی بر فقدان رهبری و مرجعیتی که مورد قبول همگان و اکثریت جامعه باشد به خصوص بعد از رحلت حضرت آیت¬الله العظمی بروجردی¬(ره) سبب شد تا آنان اقدام به از بین ¬ بردن موانع دینی بر سر راه توسعه بنمایند؛ پس سردمداران رژیم شاه، به¬ویژه برنامه¬ریزان فرهنگی این رژیم، همچنان در پی تدوین طرح و برنامه¬هایی بودند تا مسیر دینی و فرهنگی جامعه را به ¬نفع رژیم شاه و اربابانش منحرف نمایند. لذا با این تحلیل‌ها بود که رژیم پهلوی در سال‌های ۱۳۴۲ الی ۱۳۵۶ش تهاجم گسترده و همزمانی را بر علیه مذهب و دین آغاز نمود. گستاخی رژیم شاه و اربابانش بعد از رحلت آیت¬الله العظمی بروجردی، در اثر یک محاسبه و تحلیل نادرست صورت گرفت¬. آنها گمان می¬کردند حیات قدرتمند حوزه¬های علمیه، و بالاتر از این، رونق و حرکت آفرینی دین در آن زمان، وابسته به شخصیت مقتدر آیت¬الله بروجردی است و با رحلت ایشان، به¬راحتی می¬توان دین¬، ارزش¬ها و نهادهای دینی را ملعبه قرار داد و به¬تدریج آنها را از صحنه¬ی جامعه به¬در برد.

۲٫ لایحه¬ی‌‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی‌:
بعد از سقوط‌ رضاشاه‌، محمدرضا پهلوی‌ گام ‌جدیدی‌ در غرب‌گرایی‌ کشور برداشت‌. وی‌ نیز همانند پدر، موفقیت‌ در غرب‌گرایی‌ را موقوف‌ بر آماده‌¬سازی‌ محیط‌ اجتماعی‌ و دگرگونی‌ ارزش‌های‌ حاکم‌ بر جامعه‌ی‌ دینی ‌می‌دانست‌. با توجه‌ به‌ این‌ شرایط‌، رژیم‌ در تاریخ‌ ۱۶مهر ۱۳۴۱ش در جراید با تیتر درشت،‌ خبر تصویب‌ لایحه‌ی‌ انجمن‌های‌ ایالتی‌ و ولایتی ‌را منتشر کرد. این‌ لایحه‌ چند موضوع‌ محوری‌ داشت‌ که‌ عبارت‌ بودند از:
۱٫ قید اسلام‌ از شرایط‌ انتخاب‌کنندگان‌ و انتخاب‌¬شوندگان‌ برداشته‌ و در مراسم‌ سوگند به‌ امانت‌ و صداقت‌، به¬جای‌ قرآن‌، “کتاب‌ آسمانی‌” آورده‌ شده‌ بود؛
۲٫ تساوی‌ کامل‌ حقوق زن‌ و مرد و شرکت‌ زنان‌ در انتخابات‌ نیز مطرح گردیده بود.
امام‌ خمینی‌(ره) برای ‌مقابله‌ با اقدامات‌ رژیم‌، شیوه‌ی‌ مبارزاتی‌ حساب‌ شده‌ای‌ را به‌ مرحله‌ی‌ اجرا درآوردند، به‌¬دنبال‌ فراگیر¬شدن‌ مبارزه‌، در میان‌ قشرهای‌ مختلف‌ و مقاومت‌ علما و مردم‌ در برابر اقدام‌ غیر قانونی‌ و غیرشرعی‌ دولت‌، نخست¬وزیر وقت “علم”‌ مجبور به‌ عقب¬نشینی‌ شد و لغو لایحه‌ را اعلام‌ کرد؛
اما امام‌ خمینی‌(ره) این‌ اقدام‌ دولت‌ را کافی‌ ندانسته‌ و از دولت‌ می‌خواهند لغو لایحه‌ را رسما در جراید کشور اعلام‌ نماید و گرنه‌ مبارزه‌ ادامه‌ خواهد داشت‌. سرانجام‌ دولت‌ مجبور می‌شود که‌ رسما لغو تصویب¬نامه‌ را در جراید رسمی‌ کشور اعلام‌ نماید.

۳٫ فساد اقتصادی:
شاه از اموال این ملت بیچاره آن¬قدر به حساب¬های شخصی خود در بانک¬های خارج واریز کرده که طبق آمار منتشره در سال¬های پس از پیروزی انقلاب، سود خالص سرمایه¬گذاری¬های شاه در دنیا در هر دقیقه بیش از شش¬هزار دلار و سود سالانه او بالغ بر سه میلیارد دلار بوده است، به¬عنوان مثال، فقط در ماه¬های شهریور و مهر ۱۳۵۷¬، هفده میلیارد تومان از ثروت¬های ملی ایران – با ارزش آن زمان – توسط هیأت حاکمه از ایران خارج شد. یکی از خیانت¬های بزرگ شاه به ملت و اموال آن، مربوط به جشن تاج¬گذاری شاه و همسرش بود که از بیستم مهر تا بیستم آبان ۱۳۴۶ش ادامه یافت، به¬قول خانم کدی، شاه به بهانه¬ی نوسازی، وابستگی به غرب را به ¬شدت افزایش داد و این وابستگی شدید، بعضا بدین خاطر بود که تأکید حکومت به انجام پروژه¬های نمایشی و بزرگ بیشتر بود، امری که در کشورهای جهان سوم بیشتر به چشم می¬خورد، اما در ایران به افراط کشانده شده بود، خرید تسلیحات فوق مدرن و بسیار پیچیده و کالاهای مصرفی تفننی، که همه¬ی آنها ایران را در موقعیتی قرار می¬داد که در بلند¬ مدت متکی به کشورهای غربی و به-خصوص ایالات متحده¬ی آمریکا باشد¬.

۴٫ فساد سیاسی:
شاه در کنار حیف و میل¬ها و بی¬کفایتی¬ها از یک¬سو، سعی در جلب حمایت¬های بیشتر از آمریکا داشت¬؛ چرا¬ که بدون کمک او با فرض این¬که پایگاه مردمی نداشت، نمی¬توانست به حیات سیاسی¬اش ادامه دهد. از جانب دیگر، با تشکیل سازمان مخوف ساواک و حکومت پلیسی، در سرکوبی مبارزین و معترضین و شکار آنان از هیچ کوششی دریغ نمی-کرد¬. قساوت و بی¬رحمی ساواک در شکار متهمان و شکنجه¬دادن و زندانی¬کردن در سیاهچال¬ها تا به آن¬جا رسید که دبیرکل سازمان عفو بین¬المللی در سال ۱۹۷۵م اعلام کرد¬: کارنامه¬ی هیچ کشوری در جهان سیاه¬تر از کارنامه¬ی ایران در زمینه¬ی حقوق بشر نیست، کارشناسان این سازمان در گزارش¬های خود نوشتند: جلادان ساواک علاوه¬بر استفاده از شوک الکتریکی و ضرب و شتم، از انواع وحشی¬گری¬ها… استفاده می¬کنند و از انعکاس فریادهای دلخراش قربانیان به خارج جلوگیری می¬کنند.¬

۵٫ جشن¬های ۲۵۰۰ ساله:
برگزاری جشن¬های ۲۵۰۰ ساله¬ی شاهنشاهی در ایران، تنها در هنگام برگزاری آن به شاه ابهت و پرستیژ داد. اما دیدار شخصیت¬ها و خبرنگاران خارجی از ایران آنها را با فقر و تنگدستی بسیاری از اقشار شهری و روستایی ایران آن¬ روز آشنا کرد و شاه در معرض انتقادات و اعتراضات داخلی وخارجی قرار گرفت. به¬گونه‌ای که دربار پهلوی تا مدت¬ها مشغول ارائه¬ی توجیهات و تعبیرات لزوم برپایی این جشن بود.
شاه با برپایی این جشن سعی داشت که بر وجود نهاد سلطنت در ایران به مدت دو هزار و پانصد سال و تداوم آن تا فرمانروایی خود تاکید کند. او هم¬چنین قصد داشت به جهانیان بفهماند که ایران کشور بزرگی شده است و او به¬عنوان پادشاه این کشور، خود را وارث و نگهبان یک تاج و تخت ۲۵۰۰ ساله می¬داند.

تزلزل مشروعیت سیاسی و سقوط محمد¬رضا شاه
پهلوی دوم با گذر از یک دهه فضای باز سیاسی (سال¬های ۱۳۲۰- ۱۳۳۲ش) در دوره¬ی استقرار حاکمیت خود (دهه-ی ۱۳۳۰ش به ¬بعد) کما¬بیش دچار همان ضعف¬ها و خلل¬های مشابه در تحکیم مشروعیت خود می¬گردد.
تورم و تشدید فاصله¬ی طبقاتی، فساد دستگاه در بلعیدن ثروت¬های مملکت در برابر چشم توده¬های محروم، پیدایش شکاف¬های فرهنگی و تشدید تعارضات آشکار در درون فرهنگ ملی، جریحه¬دار ¬شدن احساسات ملی و مذهبی، متاثر¬ بودن از قدرت¬های خارجی و در نتیجه بی¬اهمیت¬ شدن استقلال سیاسی، در کنار استبداد شخصی شاه که با گرایش به نظامی¬گری و انجام هزینه¬های سرسام¬آور همراه شده بود، همه بخشی از عناصری را شکل داد که پایه¬های اقتدار مطلوب رژیم را سست¬کرده و از شکل¬گیری نوعی مشروعیت سیاسی پایه¬دار جلوگیری کرد؛
بنابراین مجموعه¬ی این شرایط جامعه را به ¬سمت و سویی سوق داد که بنیان¬های اقتدار و حاکمیت رژیم، بیش از پیش سست شد و مشروعیت سیاسی دولت را در برابر پرسشی ویرانگر قرار داد. بدین سان، دیگر ادعاهای بزرگ پیشین که در راستای توسعه¬ی مشروعیت و استحکام پایه¬های حاکمیت عرضه می¬شد، گزافه¬ای بیش نمی¬نمود و با انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ سلسله¬ی پهلوی نیز برچیده شد و به ظلم و ستم این سلسله پایان داده شد.
انتهای خبر/ح
مرجع : پایگاه خبری شفت
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

جمعه ۶ دی ۱۳۹۸

ساعت:

۰۸:۴۲:۳۳

27 Dec 2019