۰
plusresetminus
تاریخ انتشاردوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۶ - ۰۹:۴۰
کد مطلب : ۳۵۰۲۱
نقدی بر سخنان دکتر روحانی پیرامون مبنای ولایت

مقبولیتی که مشروعیت نمی‌آورد

آنچه اکنون برای بررسی ابعاد این سخن رئیس جمهور لازم است، بررسي جايگاه و نقش مردم در حكومت اسلامي در گرو تبيين مبناي مشروعيت حكومت در نظام اسلامي است، در مبانی تشییع، منبع و سرچشمه مشروعيت حكومت الهي بوده و از ولايت تشريعي و يا اراده تشريعي خداوند سرچشمه مي‌گيرد، زيرا اساسا هيچ‌گونه ولايتي جز با انتساب به اذن الهي مشروعيت نمي‌يابد.
مقبولیتی که مشروعیت نمی‌آورد
به گزارش جهانبین نیوز؛ چندی پیش دکتر روحانی در ضیافت افطار روحانی با اساتید و پزشکان با اشاره به حکومت حضرت امیر (ع)، مبنای ولایت و حکومت ایشان را انتخاب و نظر مردم دانست.

آنچه اکنون برای بررسی ابعاد این سخن رئیس جمهور لازم است، بررسي جايگاه و نقش مردم در حكومت اسلامي در گرو تبيين مبناي مشروعيت حكومت در نظام اسلامي است، در مبانی تشییع، منبع و سرچشمه مشروعيت حكومت الهي بوده و از ولايت تشريعي و يا اراده تشريعي خداوند سرچشمه مي‌گيرد، زيرا اساسا هيچ‌گونه ولايتي جز با انتساب به اذن الهي مشروعيت نمي‌يابد.

علامه مصباح در این باره معتقد است "براساس اعتقاد توحيدي، خداوند رب و صاحب اختيار هستي و انسان هاست چنين اعتقادي ايجاب مي كند كه تصرف در امور مخلوقات با اذن خداوند صورت گيرد و از آنجا كه حكومت و تنظيم قوانين، مستلزم تصرف در امور انسان هاست اين امر تنها از سوي كسي رواست كه داراي اين حق و اختيار بوده يا از طرف او مأذون و منصوب باشد وقتي خداوند كه منشأ حقوق است حق حكومت و ولايت بر مردم را به پيامبر (ص)، امامان معصوم (ع) و يا جانشين معصوم واگذار نموده است او حق دارد احكام الهي را در جامعه پياده كند، چون از ناحيه كسي نصب شده است كه همه هستي و حقوق و خوبي‌ها از اوست".

بنابراين همان‌گونه که عنوان شد مشروعيت حكومت در نظام اسلامي از ناحيه خداوند و مشروعيت حكومت پيامبر (ص) و ائمه اطهار و فقهاء در زمان غيبت ناشي از اذن خداوند است حال اين سؤال مطرح مي شود كه نقش مردم در حكومت اسلامي چيست؟

در پاسخ بايد گفت از آنجا كه مشروعيت در نظام اسلامي وابسته به خداوند است و از او منشا مي گيرد. نقش مردم در مقام فعليت بخشيدن به اين نظام مؤثر است و در حقيقت مردم در مقبوليت، عينيت بخشي و كارآمدي حكومت اسلامي نقشي اساسي دارند چراكه حاكميت دين حق و نظام اسلامي مانند هر نظام ديگري با آرزوها تحقق نمي پذيرد بلكه حضور مردم و اتحاد آنان بر محور حق را مي طلبد مردم با پذيرش دين اولا و پذيرش ولايت حاكم اسلامي ثانيا دين خدا را در جامعه متحقق مي سازند اگر مردم در صحنه نباشند و حضور جدي نداشته باشند حتي اگر رهبر آنان در حد وجود مبارك حضرت اميرالمؤمنين عليه اسلام باشد، نظام اسلامي موفق نخواهد بود.

بنابراين حكومت اسلامي هيچ‌گاه بدون خواست و اراده مردم محقق نمي شود. این بدان معناست که مردم در حکومت اسلامی نقش به فعلیت رساندن و تحقق حکومت را عهده دارند.

امير مؤمنان(ع) مي‏‌فرمايد: "پيامبر (ص) به من فرمود: اي پسر ابوطالب! ولايت امت من برعهده تو است. پس اگر به سلامت قدرت را به تو سپردند و در مورد زمامداري تو، با خشنودي اتفاق كردند، سرپرستي امورشان را برعهده گير؛ ولي اگر در مورد تو رأي ديگري ابراز داشتند، آنان را به حال خود رها كن" این کلام بوضوح این معنا را می رساند که وقتي كسي از سوي خداوند، به ولايت منصوب مي‏‌شود، ولايتش بدون توجه به استقبال يا عدم استقبال مردم همواره پابرجا است و جامعه، وظيفه دارد از او پيروي كند؛ اما تشكيل عملي حكومت از سوي «ولي امر» به آراي عمومي و وجود شرايط و بستر مناسب اجتماعي، بستگی دارد.

بر اين اساس رأى، رضايت، كمك و همدلى مردم، باعث به وجود آمدن و تحقق عينى حكومت اسلامى مى‌‏شود. حضرت امير (ع) مى‏‌فرمايد: «لولا حضور الحاضر و قيام الحجه بوجود الناصر... لالقيت حبلها على غاربها»؛ «اگر حضور بيعت‏‌كنندگان نبود و با وجود ياوران حجّت بر من تمام نمى‏‌شد... رشته كار [حكومت‏] را از دست مى‏‌گذاشتم» همچنين مى‏‌فرمايد: «لا رأى لمن لا يطاع»؛ «كسى كه فرمانش پيروى نمى‏‌شود، رأيى ندارد» اين سخنان همگى بيانگر نقش مردم در پيدايش، تثبيت و كارآمدى حكومت الهى - خواه حكومت رسول‏‌الله (ص) و امامان معصوم (ع) و خواه حكومت فقيه در زمان غيبت است.

حكومت اسلامى بر اراده تشريعى الهى استوار است و رأى خدا در همه جا مطاع بوده و اعتبار رأى مردم تا وقتى است كه با دين تنافى نداشته باشد. بنابراين «مقبوليت مردمى» با «مشروعيت الهى» نه یکدیگر را نفی می کنند نه لازم و ملزوم یکدیگرند، یعنی ممکن است نظامی مشروعیت داشته باشد ولی مورد قبول مردم نباشد و یا حکومتی مورد قبول مردم باشد اما مشروعیت نداشته باشد.

اما در نظام‌هاي غيرالهي مشروعيت نظام سياسي برخواسته از خواست و اراده مردم است و لازمه آن اين است كه اگر مردم حكومتي را نخواستند آن حكومت نامشروع باشد هرچند در پي مصالح مردم باشد و اگر مردم خواستار حكومتي بودند آن حكومت مشروع مي‌گردد هر چند خلاف مصالح مردم حركت كند و ارزش هاي اخلاقي را رعايت نكند.

دکتر روحانی بر این باور است که بر مبنای سخن حضرت علی (ع) زمانی که مردم به ایشان روی آوردند و ایشان فرمودند مرا رها کنید و از کسی دیگر بخواهید رهبری شما را بر عهده بگیرد، تعیین مصداق ولایت با خواست اکثریت مردم محقق می‌شود.

نخست باید به این مورد اشاره کرد که عدم پذیرش رهبری جامعه از سوی امیر‏المؤمنین (ع) بدین جهت بود که آن حضرت قبلاً مردم را نسبت عواقب عمل‌شان مبنی‌بر کنار گذاشتن ولایت خود و پذیرش رهبری عثمان آگاه کرده بود و چنین روزی را برای آنان پیش‌بینی می‌کردند، اما انتخاب و بیعت غلط مردم و عدم همراهی آنان با امام (ع) موجب شد تا چنین بلایی به سر آنان بیاید که عوامل خلیفه خون آنان را بریزند و حق و حقوق‌شان از بیت المال را چپاول کنند.

اما حضرت امیر در ادامه چنین بیان می‌کنند که "بدانید که اگر من درخواست شما را اجابت کنم و رهبری شما را بپذیرم، براساس آنچه که خود می‌دانم با شما رفتار می‌کنم و هرگز به گفتار و درخواست‌های این و آن و سرزنش‌کنندگان توجه نخواهم کرد، اگر مرا رها کنید و نخواهید که من رهبری جامعه را بر عهده بگیرم، من هم یکی مانند شما خواهم بود" یعنی ایشان تحقق حکومت خود را منوط به شروطی مبنی‌بر رعایت قسط و داد و عدم تبعیض قراردادند و هرگز از حق خود نگذشته و هیچ‌گاه مشروعیت حکومت خود را از مردم ندانستند.
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

خبرهای مارا در پیام رسان های زیر دنبال کنید

تاريخ:

شنبه ۵ بهمن ۱۳۹۸

ساعت:

۱۴:۰۲:۳۷

25 Jan 2020